نگرانی ها و توصیه های امام چه بود؟
مطالب
زیر گزیده ای است از بیانات حضرت امام خمینی(قدس سره) كه با مرور آن ها،
نگرانی او از آیندة انقلاب را به خوبی می توان فهمید و دلواپسی اش از
تسخیر موقعیتها و نفوذ در پست های كلیدی توسط كسانی كه حتی از دور هم دستی
بر آتش نداشتند را می شود احساس كرد. او پیوسته دغدغة تخریب یاران و
نزدیكانش را داشته و دلسوزان واقعی انقلاب را به مردم توصیه كرده و
پشتوانه های نظام را بر همگان شناسانده است:
گرانی امام(قدّس سرّه) از تخریب یارانش
«...احتمال قوی میدهم كه پس از من، برای انتقام جویی از من، به
بعض نزدیكان و دوستانم تهمت ها ـ كه من آنها را ناروا میدانم ـ بزنند و
به آتشی كه باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از
من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (صحیفه امام، ج17، ص 90)
دلسوزان واقعی انقلاب در نظر امام(قدّس سرّه)
«...كسانی كه سالها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود
را در تعهد به اسلام و انقلاب دادهاند و در این راه به پای چوبههایدار
رفته و زندانها كشیده و ترور گشته اند و سلامت خود را از دست داده اند و
تحت شكنجههای شاه برای استقلال و آزادی مبارزه كرده اند، یقیناً دلشان
به حال انقلاب و ثمرات آن، نه تنها كمتر از دیگران نسوخته كه بیشتر
میسوزد و مسیر ارزشی و الهی و پرطراوت خویش را به هیچ وجه عوض
نمیكنند....» (صحیفه امام، ج21، ص 156)
پشتوانه های انقلاب از نگاه امام(قدّس سرّه)
«آیا... آنها كه در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث
كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را
خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متأثر شدهاند و با خیالی راحت و آسوده به
درس و مباحثه سرگرم بودهاند، میتوانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی
باشند؟...» (صحیفه امام، ج21، ص 287)
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در كنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یك لحظه هم نادم و پشیمان از عملكرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش كردهایم كه ما برای ادای تكلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم كه مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل كرده است، آیا از اینكه به وظیفه خود عمل كرده است نگران باشد؟
(صحیفه امام، ج21، ص284)
آنانكه از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیتهای كلیدی تكیه كنند!
«...به همه مسئولان كشورمان تذكر میدهم كه در تقدم ملاكها، هیچ ارزش و ملاكی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امكانات و تصدی مسولیتها و اداره كشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، كه خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظی و عرفی كفایت نمیكند، كه باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر كشیدهها و جبهه رفتهها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یك كلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسك و متمكّنین و مرفّهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیدهها و دین به دنیا فروشان، چهره كفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشهدار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایی كه در خانههای مجلل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبت های جانفرسای ستون محكم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای كلیدی تكیه كنند، كه اگر به آن جا راه پیدا كنند چه بسا انقلاب را یكشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا كه اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیدهاند و فرق و سینه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نكردهاند و از همه زجرها و غربت های مبارزان و التهاب و بیقراری مجاهدان كه برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زدهاند، غافل و بیخبرند.» (صحیفه امام، ج20، ص 333)